ترندها از کجا می‌آیند؟

ترندها در مُد به چنان موضوع مهمی تبدیل شده‌اند که امروز در اکثر مدارس مُد رشته‌ای به نام «پیش‌بینی ترند ها» (Trend forecasting) در مقاطع مختلف تدریس می‌شود و یا شرکت‌هایی هستند که محور اصلی فعالیت آنها همین ترندهاست. از مشهورترین این شرکت‌ها می توان به WGSN اشاره کرد که در این موضوع تحقیقات گسترده‌ای انجام می‌دهد. لورتا رابرتز مدیر بخش برندینگ این شرکت در گفت‌وگویی با وگدرباره روش کلی عملکرد این شرکت این طور توضیح می‌دهد: «در واقع کاری که ما می‌کنیم این است که به جمع آوری بسیار وسیع اطلاعات در همه دنیا می‌پردازیم و برای این امر همه چیز را در نظرمی‌گیریم؛ از غذاها، مد خیابانی گرفته تا رویدادهای فرهنگی، هنری، سیاسی و...همه این موارد یک تصور کلی از اینکه مُد به کدام سمت و سو می رود، فراهم می آورند. در واقع همه اینها چیزهایی هستند که نحوه لباس پوشیدن ما را تحت تاثیر قرار می دهند.»

شرکت WGSN امروز هفتاد و چهار هزار کاربر فعال دارد که از اطلاعات این شرکت استقاده می کنند.

ترندها چقدر اهمیت دارند؟

ممکن است این جمله به گوشتان خورده باشد که پیرو ترندها نباشید بلکه استایل شخصی خود را دنبال کنید. بخشی از این جمله درست است، اینکه لباس به‌عنوان بخشی از هویت ما می‌تواند، به ابزاری برای «خود بیانگری» بدل شود اما ترندها هم گویای بخشی از هویت جمعی ما هستند و شاید به‌ طور کلی راه فراری از آن نداریم. از این نظر که به طورکلی خواه ناخواه هر لباسی که بپوشیم تولید کارگاه‌ها، کارخانجات دوران ماست و کمتر ممکن است کسی برای دوری از این ترندها مثلا با لباس‌های پرطمطراق عصر ویکتوریایی در خیابان ظاهر شود.

ترندها در واقع گویای بخشی از خصوصیات دوران مختلف هستند اینکه در دوره‌ای دامن کوتاه یا بلند، رنگ مشکی یا رنگ‌های درخشان مد روز می‌شوند تنها نظر یک یا چند طراح و شرکت های ترند شناس نیست، بلکه نشانی از رویکردهای متفاوت فرهنگی، سیاسی، اقتصادی دوره مورد نظراست.

مثلا مری کوآنت طراح بریتانیایی در دهه شصت میلادی دامن‌های کوتاه (مینی ژوپ) را معرفی کرد. او جز گروهی از جوانانی بود که خود را MOD (مخفف کلمه مدرنیست) می نامیدند. کوانت سعی داشت اقتباسی از نحوه پوشش شورشی مردانه مدرنیست‌ها را در مد زنان شکل دهد. درواقع مینی ژوپ تنها یک دامن کوتاه و ترندی ساده نبود بلکه پدیده‌ای برآمده از فرهنگ گروهی از جوانان ضد محافظه کار نسل بعد از جنگ بود که گویای وضع فرهنگی، سیاسی، هنر و حتی اقتصاد در دهه شصت نیز است. می‌توان گفت رابطه طراحان و برندها با مردم بیشتر دوسویه است تا اینکه رابطه‌ای تحمیلی و تجویزی برندها برای جامعه باشد.