داستان کتاب تصرف عدوانی

داستانی راجع به عشق و زوایای پنهان و مخرب آن!

داستان کتاب تصرف عدوانی راجع به یک زن موفق و با جایگاه اجتماعی خوب و رابطه معقول و منطقی به نام استر نیلسون است که در طی انجام یک پروژه تحقیقاتی، با هنرمندی معروف به نام هوگو راسک آشنا میشود و شیفته شخصیت و نگاه او به زندگی‌ می شود.

بعد از مدتی استر متوجه می شود که این احساس دو طرفه است و با تمام وجود درگیر رابطه شده و کم کم خود را فراموش میکند.

رابطه ای که استر را از فضای امنی که برای خود ساخته خارج میکند و او را به عشقی مبتلا میکند که تا به امروز تجربه نکرده است و…

درباره کتاب تصرف عدوانی

نوشتن از بعضی از کتابها برای من خیلی سخته، چون میترسم که نتونم اونجوری که در شان کتابه، خوب ازش بنویسم.

کتاب تصرف عدوانی صرفا یه داستان عاشقانه کلیشه ای نیست. شاید متفاوت ترین کتابی که می خوانید هم نباشه، اما قطعا یکی از قوی ترین و قابل تامل ترین هاست.

در طول خوندن کتاب، گاهی اوقات عصبی و کلافه میشدم و گاهی اوقات قلبم به درد میومد. اما با همه اینها احساس میکنم این کتاب از آن دسته است که همه باید بخوانند.

این کتاب نشون میده که ما بعضی اوقات متوجه تغییر برخورد و رفتار خودمون در ارتباط با آدمهایی که دوستشون داریم نمیشیم و اونقدر از خودمون فاصله میگیریم که دیگه نه اون طرف ما رو میشناسه و نه خودمون خودمونو! گاهی اوقات ناخودآگاه ازش یه بت میسازیم و بعد از یه مدت این رابطه تبدیل میشه به یه رابطه یک نفره و یک نفر رو قربانی میکنه…

کتاب تصرف عدوانی یک تم روانشناسی خیلی قوی داره و هر جمله اش مثل تلنگر و زنگ هشداره. توصیه میکنم اگر به مسائل روانشناسی و مشاوره علاقه دارید و یا توی رابطتون به مشکل برخوردید حتما این کتاب رو بخونین!

قسمت هایی از متن کتاب تصرف عدوانی

استر گفت: «فکر می کنم مشکلِ اساسی این است که ما کُنش های دیگران را رفتارباورانه تفسیر می کنیم، از بیرون و عینی. اما کنش های خودمان را پدیدارشناسانه، از درونِ آگاهیمان می فهمیم. این معضل بشر است.

وقتی انتظارات کاهش می یابد، کوچک ترین نشانی از امید موجب شادی می شود.

این که آدم در مورد همه چیز صادقانه و شفاف حرف بزند هم خودش فقط نوعی قرارداد است. قراردادی تمامیت خواهانه، مسئولیتی خفه کننده و قید و بندی ست که به هم تحمیل می کنیم. این خواست که آدم به محض تماس با دیگری، باید همه چیز را رها کند هم نوعی استبداد است. این خواست که آدم بعد از تماس، هرگز نباید چیزی را برای خودش نگه دارد، نه تنها خواستی خُرده بورژوایی ست، بلکه نقض احترام به آزادی های فردی هم هست.

آدمیزاد با پاسخِ قطعی آسان تر از پاسخ مبهم کنار می آید. این قضیه به امید و ماهیت آن مربوط می شود. امید انگلی است در بدن انسان که در همزیستی کامل با قلب او زنده است.

امید را باید با گرسنگی کشت تا حیوان میزبانش را گمراه و گیج نکند. امید را فقط به کمک بی رحمی روشن می توان کشت. امید ستمگر است، چون دست و پا را می بندد و زنجیر می کند.

شکنندگی‌ِ انسان است که عشق را پدید می آورد. امّا شکنندگی کافی نیست. اتکا به خود و با فاصله به خود نگریستن باید آن را تکمیل کند. شکستگی‌ها موجب نرمی و ملایمت می‌شوند، اما دیر یا زود، آن‌ چه نرمی را بر‌می‌ انگیزد، باعثِ پرخاشگری نیز می‌ شود. ضعف مطلق به‌ سبب ناتوانی خود، به‌اندازه‌ی نیرویِ فولادین، عشق را غیرممکن می‌ سازد.

مشخصات کتاب

  • کتاب تصرف عدوانی
  • نویسنده: لنا آندرشون
  • ترجمه: سعید مقدم
  • انتشارات: مرکز
  • تعداد صفحات: ۱۷۲
  • قیمت: ۱۴۵۰۰ تومان

منبع:https://kafebook.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D8%B5%D8%B1%D9%81-%D8%B9%D8%AF%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C/